۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

چوب خدا صدا نداره
چون
خدا چوب نداره
چون
خدا کسی رو که باید تنبیه نمیکنه
چون
خدا عادل نیست
چن خدا نامرده!
خب تویی که استادی تو مردم آزاری فخر فروشی و دل شکستن تو رو به مقدساتت قسم ادای دل شکسته ها رو در نیار چون کسی دلش نمیسوزه واسه ت

۱۳۹۱ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

۱۳۹۱ خرداد ۱۲, جمعه

عاشق این شعرم

ترا بجای همه زنانی که نشناخته ام دوست دارم
ترا بجای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست دارم
برای خاطر عطر کستره بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که اب میشود برای خاطر نخستین گلها
برای خاطر جانوان پاکی که ادمی نمی رماندشان
ترا برای خاطر دوست داشتن دوست می دارم
ترا به جای همه زنانی که دوست نمی دارم دوست دارم
جز تو که مرا منعکس تواند کرد ؟ من خود خویشتن را بس اندک میبینم
بی تو جز گستره ای بی کرانه نمی بینم
میان گذشته و امروز
از جدار ایینه خویش گذشتن نتوانستم
می بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا بگیرم
راست بدانگونه که لغت به لغت از یادش می برند
ترا دوست دارم بخاطر فرزانگیت که ازان من نیست
ترا برای خاطر سلامت
برغم همه ان چیز ها که جز وهمی نیست دوست میدارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی دارم
تو می پنداری که شکی حال انکه جز دلیلی نیستی
تو همان افتاب بزرگی که در سر من بالا می رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم

پل الووار
واقعا دلم میخواد فردا که بیدار میشم اون روحی باشم که داره از تنم در میاد
واقعا دیگه تحمل ندارم
واقعا خسته م
میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟

غافلگیری و منِ تازه برگشته

چقدرررررررر اینجا محیطش عوض شده!
بیخیال
این وبلاگ جایی ئه که من همیشه همه غُر زدنام و باهاش قسمت کردم... یه جورایی عین چاه برای امام علی (من اینجوری صداش میکنم... شما هر جور میخواین صداش کنین)
میدونم همیشه چیزای خوبی ننوشتم، ولی دوستش دارم اتنجا رو، یه حرمت خاصی داره برام... خیلی وقته که دیگه هرچیزیو نمیارمش اینجا
یه چیزی شده برام مثل یه حریم مقدسه
تقریبا از خیلی از نوشته هام توی اینجا متنفرم ولی بازم یه حسی دارم به جز نفرت نسبت بهشون
شاید اینا هیچ ربطی به هیچی نداشته باشن ولی برای من لازم بود اینا رو بنویسم