۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه

آدم بدبخت منم
چون هیچ وقت کسیو نداشته که راحت پیشش گریه کنم
کسیو نداشتم که بدون اینکه باهاش یه کلمه حرف بزنم یه عالمه پیاده روی کنم
کسیو نداشتم که به خاطر اینکه دلمو شکونده ازم دلجویی کنه
کسی که بگه دیدم ناراحت شدی دیدم که دلت شکست ... معذرت میخوام
همیشه دیدم که من و احساساتم به کون مردمیم
...
چون همیشه همیشه همیشه توی تنهایی هام مچاله شدم و گریه کردم
چون همیشه سرمو گذاشتم روی شونه  شیشه اتوبوس و گریه کردم
چون همیشه ترسیدم از شکستن قلب کسایی که لهم کردن
چون همیشه همه رو بیشتر از اونی که لیاقتشو بوده دوست داشتم
چون همیشه سعی کردم ببخشم و رد شم و نذارم کسی بفهمه که چقدر ناراحتم
...
چون حتی جرات ندارم برم به آدمایی که اذیتم کردن بگم من از شما ناراحتم و فراموش نمیکنم ضرباتی رو که به قلبم زدین