۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

as always...

گاهی وقتا دلم فقط یه بغل میخواد... یه سینه که سرمو توش قایم کنم دوتا بازو که توش گُم شم یه قلب که صدای تالاپ و تولوپشو بشنوم و بهم قوت قلب بده... گاهی وقتا تنهاییم کلی احساساتیم میکنه.... گاهی وقتا از خودم بدم میاد


گاهی وقتا میشه خیلی وقتا!

۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

سال نو....سال نود

عید جون میشه یه روز دیگه هم صبر کنی؟ در حال حاضر من اصلاً آمادگیِ گا... در سال جدید رو ندارم هنوز، لطفاً

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

9 o'clock!

گاهی یه چیزای دلخوش کُنکی هس. مثلاً یه کافه با وایرلس و اجازه استعمال دخانیات واسه خانوما و چندتا آدم گُه که بتونی بگیری به تخمدونات!!!! 

۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

توانا بود هر که دانا بود

تنها چیزی که توش بی رقیبه دید زدن دختراس و تنها چیزی که براش مهمه زن لخته... عجب مغز گُنده ای داره ها!

روز زن.... روز من!

نمیدونم دقیقاً چی بگم فقط میدونم من با این امید واهی زنده ام که:
این وضعیت عوض میشه... عوض میشه ... میدونم!
گرچه با این دخترا و زنایی که من میبینم...حالا حالاها مونده تا برف زمین آب شود!
هنوزم حتی هم نسلای من که خیر سرشون دانشجو و متمدنن یعنی، وقتی با یکی دعواشون میشه فحش خواهر و مادر و عمه میدن...
تا این فحشا تو دهن خود زنا هست وضعیت همینه که هست!