۱۳۹۰ اسفند ۲۵, پنجشنبه

چیزهای زیادی این چند روزه تو ذهنم بود اما مثل همیشه تا میخوام بنویسم همه شون گم و گور میشن
همیشه همینطوریه
یادمه چند سال پیشم توی یه پستی از همین نالیده بودم
بدبختی از همینجا شروع میشه
از جایی که واسه حرفای تو دلت هیچ کد رمزی که به گفته هایی که از دهن بیرون میان و میتونن شنیده بشن پیدا نکنی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر