۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

خودارضايي ذهني

مملكت مملكت عقده‌اي هاست.
اكثرمون دوست داريميكي هي التماسمون بكنه، منتمون‌و بكشه، به دست و پامون بيفته، خا....لي بكنه و خلاصه جلومون خودش‌و غرورش‌و بشكونه ا بتونه زنده بمونه. بعد ما با يه نگاه عاقل اندر سفيه و بزرگمنشانه بهش لطف بكنيم و بگيم:
حالا ببينم چي مي‌شه!...

۵ نظر:

  1. ولی من اینطوری نیستم به خدا.. راس میگم :-)

    پاسخحذف
  2. با سلام
    ممکنه شما این طوری باشی ولی من نیستم نظراتت واسه خودت خوبن جیگر ، من فقط خواستم بگم یه موقع دچار روان پریشی نشی در ضمن وبلاگتو اتفاقی پیدا کردم ..راستش داشتم نمایه هارو میدیدم چشم افتاد به این متون تاریخی امید وارم زود از این بند آزاد بشی .راستی یه نصیحت برادرونه دنیارو هر جور بگیری همونجور میگذره.
    خواستی به چت روم و وبلاگ منم سری بزن اما با افکار صحیح
    www.pedimetall.blogspot.com
    www.pedichat.blogspot.com
    با تشکر از خودم امیر پدام

    پاسخحذف
  3. باريكلا به تو آرشام و مرسي به خاطر نظرت بالاخره اينم يه نظره و ما آدمايي هستيم سرشار ازدموكراسي ولي به قولhttp://annamaz.blogspot.com/2010/06/blog-post_30.htmlاين پست اريك اگه آرنجشو داري وايسا تا نقد و انتقاد و حاليت كنم :D

    پاسخحذف
  4. نمي‌دونم چرا به امير پدرم گفتم آرشام!!!!
    چرا؟؟؟

    پاسخحذف
  5. بالاخره اورگاسم روحی هم لازمه !
    ..
    چون هر دوشون با "ا" شروع می شه و با "ام" تموم می شه .. دو تا دلیل بسه دیگه ..

    پاسخحذف