ديشب زيادي از چشام استفاده كردم. تمام طول روز و شب كامپيوتر، تلويزيون، كتاب، روزنامه و... وبعدش چشام ديگه داشت واقعا از كاسه در ميومد! اون موقع دلم ميخواست چشامو ببندم و ديگه بازشون نكنم...
وقتي از چشامون زاد كار ميكشيم دردشون مياد. اينقدر كه دلمون ميخواد چشامونو ببنديم و ديگهباز نكنيم. يه همچين اتفاقي در مورد مغزمون هم ميافته ديگه. يهوقتايي اينقدر زياد ميفهميم كه دلمون ميخواد برم تو كما يه عالمه وقت ديگه هيچي نفهميم!